مشکوک به تقدیرات الهی

از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی، ص 78 - 81

نویسنده: سیدمحمدمهدی حسینی چمانوی

از او که به تقدیرات الهی مشکوک بود خواستی بدانی.

وی پس از سال ها توکل بر خدا و در مسیر الهی گام برداشتن، یک باره اعتقادش را نسبت به تقدیرات الهی از دست داد. او با وجود این که به خدا خیلی اعتقاد داشت ولی تقدیرات خداوندی را انکار می کرد. او مدام از خدا می خواست که آن اعتماد از دست رفته را بر گرداند. او با همه ی تضاد های فکری امیدوار ی خود را به امدادهای الهی از دست نداد و بدون یاری خدا کارها را امکان پذیر نمی دید.


وی حتی بر عملکرد فرشتگان الهی مشکوک بود و تقدیرات شب قدر را که از ناحیه خداوند بر بندگان ارزانی می شود بدون مصلحت سنجی ملائکه می دانست و آنان را متهم می نمود که مصلحت انسان را نمی سنجند و می نویسند آنچه خود می خواهند. او سر انجام در حالی که کوچک ترین شکی به یکتائی خدا نداشت، عوالم غیبی را بر دنیای دو ن ترجیح داد.


وی وقتی دنیاهای بالاتر را به دنیای دون ترجیح داد، به هنگام خاک سپاریش دوستی درون قبرش تسبیحی از خاک کربلا قرار داد. آن دوست پس از سال ها او را با همان تسبیحی که در دستانش بود ، خواب دید و بی آن که کلامی بگوید از او شنید که : "این دانه های تسبیح موجب نجات من گردیدند."


 

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بِنيسي‌ها: پدر و پسر قند تلخ ، ديابت دانلود آهنگ ترکي وبلاگ شخصی مهسا علمی دوربين مداربسته هايک ويژن شمیم بهار ری را آپ تایم خاطرات یک دانشجو کالای کودک